در موضوع اصلی بحث ما که کسب و کارهای کوچک هستند یک مدیر ارشد با توانایی های نسبتا ویژه و با مشغولیتها و مسیولیتهای متعدد، ارتباط نزدیک فیزیکی با نیروی انسانی خود دارد.
می خواهیم بررسی کنیم که این ارتباط می تواند چه محلهای انحرافی داشته باشد و سعی کنیم ارتباط بهتری برقرار کنیم.
1- برخی کارمند از ارتباط مستقیم حس خوبی ندارد و نوعی رفتار دستوری برداشت می شود.
2- در برخی از مدیران و یا در موضوعاتی، مدیر توانایی انتقال کلامی خوبی ندارد.
3- مدیر وقت کافی برای انتقال کلامی ندارد ولی می تواند با چند راهنمایی یا ارایه چند مستند و مرجع کارمند را هدایت به موضوع و البته وظیفه ایشان است که در مسیله عمیق شوند و جزییات مطلب را دریابند.
4- در دستورات بدون واسطه سندی برای انتقال وجود ندارد.
در دستوراتی که بر بستری سوار هستند مدارک و مستنداتی همراه خواهد بود که مزایای آن:
- ارجاع در زمان نیاز.
- پیگیری و تکمیل کردن مدارک.
- پیگیری روند پیشرفت از کارمند.
و مزایای دیگری خواهد بود.
5- دیده می شود کارمندان از اینکه مطلب کامل و مشروح به آنها نرسیده است گله دارند.
6- وقت کافی برای پرسیدن سوال ندارند و مدیر سریع و خلاصه موضوعی را انتقال می دهد و گذر می کند.
7- کارمند از پرسیدن زیاد از مدیر معذور است و این را حمل بر بی اطلاعی خود می گذارد و یا معتقد است دیگران اینگونه برداشت می کنند.
و موارد بسیار دیگری که می توان بر شمرد که هر کدام چالشهای خود را با توجه به شخصیتهای مدیران و کارمندان و محیطهای و شرایط کاری متفاوت دارد.
برای رفع این چالشها نکاتی ارایه می گردد:
خوب است مدیران ارشد اوامر خود را بر یک بستر میانی و یک رابط انتقال بدهند. این رابط گاهی یک ایمیل است، گاهی یک وظیفه در نرم افزار CRM، گاهی توسط منشی شرکت موضوع انتقال می بیابد و گاهی هم توسط مدیران میانی و . . .
در این حالتها می توان امیدوار بود مشکلات که در بالا ذکر شد تا حدودی رفع شوند و ارتباطات با آرامش و دقت بیشتری جریان یابند.
مسلما عزم مدیریت ارشد بر ایجاد فرآیندهای مناسب نتایج مشهودی خواهد داشت.
بامید توفیقات روزافزون
حاتمیان